ارسال
شده توسط مهدی.ا... در 88/10/17 10:9 صبح
در یک آن اتفاق افتاد. نمی تونستم دم و بازدم داشته باشم.
انگار شُش هام بهم چسبیده بوند. حس کردم دارم میمیرم.
باخودم گفتم دیگه وقت ندارم. شروع کردم به خوندن آیه الکرسی(توی دلم).
گناهام یادم اومد. که...
زندگی لحظه ایست کوتاه و جبران ناپذیر، چرا سعی می کنیم وظایف امروز را به فردا بیاندازیم.
برای شما هم پیش میاد ، نذارید اون روز با حسرت روزهای گذشته بیاد سراغتون.
شاید لحظه ی مرگ برای شما به عقب بر نگرده!
بدرود.